مشتاقــــ شنیدنــــ صدایـــ شما هستیمـــ ...
یکی از راه های نپرداختن مهریه توسط مردان ، طلاق قبل از رابطه زناشویی است . بر اساس ماده 1092 قانون مدنی ، هرگاه مرد قبل از رابطه زناشویی زن خود را طلاق بدهد ، زن مستحق نصف مهریه خواهد بود و اگر شوهر تمام آن را پرداخته باشد ، می تواند نصف آن را پس بگیرد .
مهریه چیست - یکی از حقوق مالی زن ، مهریه است که به موجب عقد ازدواج به وی تعلق می گیرد . به موجب عقد ، زن مالک مهریه می شود و می تواند هر زمان که بخواهد آن را مطالبه کند.از جمله انواع مهریه رایج می توان به مهریه عند المطالبه و مهریه عندالاستطاعه اشاره نمود که هر یک از آنها احکام مخصوص به خود را دارند.
به موجب ماده 1082 قانون مدنی : " به مجرد عقد ، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید " . همانگونه که از این ماده مشخص می شود ، به محض اینکه عقد نکاح میان زوجین واقع شد ، زن مالک مهر می شود و هیچ چیز نمی تواند جلوی این مالکیت را بگیرد.
هرچند که در عمل ، بسیار اتفاق می افتد که زن موقع طلاق بخواهد این مهریه را مطالبه کند ؛ اما او از زمان عقد و هر زمان که بخواهد می تواند مهریه را مطالبه کند . به هرحال ، مسائلی همچون رابطه نامشروع ، نشوز زن یا عدم تمکین و یا هر عمل دیگری از جانب زن ، مانع از استحقاق زن نسبت به مهریه نیست . البته در برخی از موارد ، زن مستحق مهریه نخواهد بود که موارد عدم تعلق مهریه به زن نامیده می شود و مرد معاف از پرداخت مهریه است.
بر اساس ماده 1089 قانون مدنی ، هرگاه عقد میان زوجین به دلیلی باطل بوده باشد و میان آنها رابطه زناشویی واقع نشده باشد ، در این شرایط مرد می تواند مهریه ای نپردازد و زن حق دریافت مهریه نخواهد داشت.
از آن رو که زوجین می توانند پس از عقد ازدواج در مورد مهریه به توافق برسند ، اگر قبل از تعیین مهریه زن فوت کند و بین زن و مرد رابطه زناشویی واقع نشده باشد ، زن مستحق مهریه نیست و مرد از پرداخت مهریه معاف است . اما اگر رابطه زناشویی شکل گرفته باشد ، زن مستحق مهر المثل است.
بر اساس ماده 1101 قانون مدنی ، هرگاه نکاح میان زوجین به دلیلی فسخ شود و رابطه زناشویی هم میان آنها انجام نشده باشد ، زن مستحق دریافت مهریه نخواهد بود ؛ بجز یک مورد . " عَنَن " بودن مرد یا ناتوانی از انجام رابطه زناشویی سبب می شود که زن در صورتی که بخواهد نکاح را فسخ کند ، مستحق نصف مهریه باشد
علاوه بر مواردی که در بالا ذکر شد و زن مستحق دریافت مهریه نیست ، در مواردی نیز دریافت مهریه توسط زن محدود به شرایطی است . به همین دلیل ، زن نمی تواند مهریه خود را بطور کامل دریافت کند و بطور جزئی از این حق محروم می شود.
یکی از راه های نپرداختن مهریه توسط مردان ، طلاق قبل از رابطه زناشویی است . بر اساس ماده 1092 قانون مدنی ، هرگاه مرد قبل از رابطه زناشویی زن خود را طلاق بدهد ، زن مستحق نصف مهریه خواهد بود و اگر شوهر تمام آن را پرداخته باشد ، می تواند نصف آن را پس بگیرد . اما اگر زن را طلاق ندهد ، زن حتی قبل از رابطه زناشوئی مستحق تمام مهریه است.
یکی دیگر از شرایط عدم تعلق کامل مهریه به زن ، در مواردی است که طلاق به درخواست زن و بدلیل کراهت از مرد صورت گرفته باشد و یا در صورت طلاق توافقی ، زن قسمتی از مهریه خود را بذل یا بخشش کند تا از شوهر جدا شود . به همین دلیل ، عدم استحقاق زن نسبت به این مقدار از مهریه به تقاضای خود زن است ، نه اینکه مرد از پرداخت مهریه معاف می باشد . به همین دلیل زن هر موقع بخواهد می تواند مهریه را مطالبه کند.
مسائل فوق ، سبب می شوند که زن استحقاق تمام یا بخشی از مهریه را از دست بدهد.
برخلاف عقد موقت ، تعیین مهریه در عقد دائم شرط لازم و ضروری برای صحت عقد نیست . بنابراین ، در صورتی که در زمان عقد ، مهریه ای تعیین نشده باشد نیز عقد صحیح است و طرفین می توانند بعد از ازدواج در مورد مهریه توافق کنند . به همین دلیل ، بسته به اینکه مهریه در حین عقد تعیین شده باشد یا نشده باشد ، می توان انواع مهریه را شناسایی کرد که بر این اساس انواع مهریه عبارت است از مهر المسمی ، مهر المثل و مهر المتعه.
مهرالمسمی:
باید دانست که عقد نکاح بدون تعیین مهریه نیز اساسا صحیح است و می توان تعیین مهریه را به بعد از عقد موکول کرد اما همانگونه که در عرف مرسوم است ، زن و مرد هنگام عقد نکاح مهریه زن را تعیین می کنند که به این نوع مهریه ، مهرالمسمی (به معنای مهریه ای که تعیین شده است) می گویند.
مهرالمثل چیست:
گاهی مهریه زن به موجب قرارداد ازدواج یا همان عقد نکاح توسط طرفین عقد ( زوجین ) مشخص نشده است ؛ بلکه بر حسب عرف و عادات مختلف و همچنین با توجه به وضعیت زن و جایگاه وی از لحاظ زیبایی ، سن ، تحصیلات ، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و مسائلی از این قبیل و با در نظر داشتن مقتضیات زمانی و مکانی مشخص می شود که به چنین مهریه ای ، " مهر المثل " گفته می شود. در خصوص اینکه مهرالمثل یعنی چه ، ماده 1091 قانون مدنی حائز اهمیت است که به موجب آن ، مهر المثل زن مشخص شده است . بر اساس این ماده : " برای تعیین مهر المثل ، باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقران و اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود".
لذا بر اساس این ماده می توان گفت مبنای تعیین مهر المثل وضعیت خانوادگی و سایر صفات و خصوصیات زن می باشد . البته این خصوصیات و صفات را با خویشاوندان وی و همچنین سایر افرادی که در وضعیت وی هستند ، مورد سنجش قرار می دهند . به عنوان نمونه ، در صورتی که مهریه ای حین عقد مشخص نشده باشد ، این مطلب را مورد سنجش قرار می دهند که زن چه مدرک تحصیلی دارد ، جایگاه اجتماعی و خانوادگی وی چگونه است و سایر خویشاوندان ، دوستان و آشنایان وی که در این سطح و جایگاه فردی ، خانوادگی و اجتماعی قرار دارند ، معمولا چه میزانی از مهریه را برای عقد نکاح تعیین می کنند . لذا همانگونه که از نام مهر المثل مشخص است ، در نحوه تعیین مهر المثل ، امثال زن مانند دوستان و آشنایان وی مورد بررسی و سنجش قرار خواهند گرفت تا مبلغی تحت عنوان مهرالمثل تعیین گردد و واضح است که تعیین مهرالمثل به جای آنکه جنبه قراردادی داشته باشد ، جنبه عرفی و اجتماعی خواهد داشت.
موارد تعیین مهرالمثل:
با توجه به موارد مذکور ، در می یابیم که تعیین مهرالمثل برای زن در شرایطی امکان پذیر است که ضمن عقد نکاح مهریه زن مشخص نشده باشد و رابطه زناشویی میان زوجین به وقوع پیوسته باشد که در این صورت ، زن استحقاق دریافت مهرالمثل را خواهد داشت . در این خصوص ، زن برای تعیین مقدار مهر المثل خود می تواند به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواست تعیین مهرالمثل تقدیم نماید.
مهرالمتعه چیست:
در ماده 1093 این نوع مهر تعریف شده است : " هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد ، زن مستحق مهرالمتعه است".
با توجه به ماده ذکر شده مهرالمتعه، مهریه ای است که در شرایط وقوع طلاق قبل از تعیین کردن مهر و همچنین نزدیکی، پرداخت آن برعهده مرد خواهد بود و در صورتی که دلیل جدایی زوجین فوت یا فسخ نکاح باشد، این مهر بر عهده ی مرد نخواهد بود.بنابراین سه شرط برای استحقاق زن به مهر المتعه بایستی حتما وجود داشته باشد:
با توجه به لزوم این شروط برای استحقاق زن به مهرالمتعه، این مهر فقط مختص به نکاح دائم می باشد و در نکاح منقطع ، عدم تعیین مهر موجب باطل شدن آن می گردد، همچنین در نکاح منقطع طلاق راه ندارد.
چگونگی تعیین مهرالمتعه:
در تعیین مهرالمتعه بر خلاف مهرالمثل که در تعیین آن احوالات و وضعیت زن تعیین کننده ی مقدار آن می باشد، بر اساس ماده۱۰۹۴ قانون مدنی وضعیت مرد از نظر غنا و فقر در تعیین میزان مهر المتعه لحاظ می گردد.
در واقع در تعیین میزان مهر المتعه به آیه ۲۳۶ سوره بقره استناد می گردد؛ مهر المتعه یا "متاع مطلقه" هدیه ای است که مرد جهت خشنودی زن و در حد توان و امکانات خود به او می دهد.این هدیه می تواند چیزهایی از قبیل جواهرات، ساعت، لباس و ... باشد. با توجه به موارد گفته شده اگر مرد شخص غنی و متمکنی باشد چیز ارزشمندی را به عنوان مهرالمتعه به زن می دهد و چنانچه شخص مستمند و فقیری باشد چیز کم ارزش تر یا به عبارتی ارزان تری را می دهد.
مرد به تنهایی اختیار تعیین مهرالمتعه را دارد و چنانچه در مورد آن اختلافی به وجود بیاید، حاکم میزان آن را تعیین خواهد کرد.
طرح دعوی مطالبه مهرالمتعه:
در دعوی مطالبه مهرالمتعه، دادگاه پس از برگزاری اولین جلسه دادرسی احراز شرایط مالی مرد و تعیین میزان مهرالمتعه، قرار تحقیقات محلی همراه با جلسه کارشناسی صادر می کند.رسیدگی به دعوی مطالبه مهرالمتعه در صورت داشتن روند عادی، دو جلسه رسیدگی و سه وقت نظارت خواهد داشت.پس از انجام این مراحل و در صورت عدم اعتراض طرفین دعوی به نظر کارشناسی، دادگاه اقدام به انشای رای می کند.چنانچه طرفین به نظر کارشناسی اعتراض داشته باشند، روند کارشناسی مجددا صورت خواهد گرفت.حق الزحمه کارشناس نیز بر عهده ی معترض می باشد.
به لحاظ عرفی و در رابطه با چگونگی پرداخت و مطالبه مهریه نیز می توان آن را به مهریه عند المطالبه و مهریه عند الاستطاعه تقسیم کرد که با یکدیگر متفاوت بوده و احکام خاص خود را دارند.
نکته: مهریه می تواند ترکیبی از انواع آن باشد و مثلا می تواند مقداری از مهریه عند المطالبه و مقداری از آن عند الاستطاعه باشد.
به موجب ماده 10 قانون مدنی ، تمامی قراردادهای خصوصی که بین افراد تنظیم می شود ، در صورتی که خلاف قانون نباشد ، معتبر است . یکی از مواردی که در این خصوص مطرح می شود ، توافق میان زن و مرد در مورد مهریه می باشد که به موجب آن ، زن می پذیرد که مرد مهریه اش را در صورتی بپردازد که مرد توانایی مالی برای پرداخت مهریه داشته باشد . به این نوع مهریه ، در عرف مهریه عندالاستطاعه گفته می شود . به لحاظ عرفی ، استطاعت یعنی توانایی و منظور از مهریه عندالاستطاعه مهریه ای است که مرد در شرایطی موظف به پرداخت مهریه عندالاستطاعه شود که توانایی پرداخت مهریه به همسر خود را داشته باشد.
به بیان ساده ، معنی عند المطالبه آن است که به محض مطالبه زن ، مرد موظف به پرداخت می شود . مهریه عندالمطالبه مهریه ای است که زن هر زمان اراده کند می تواند آن را مطالبه کند . تا زمانی هم که مرد مهریه را به زن نپردازد ، زن می تواند از حق حبس خود استفاده کند و تمکین نکند.
همانطور که گفتیم ، مهریه عندالمطالبه به مهریه ای گفته می شود که از حین عقد ازدواج بر عهده مرد قرار می گیرد و زن هر زمان بخواهد می تواند آن را مطالبه کند . مهریه عندالمطالبه در هر زمانی که زن درخواست کند باید به او پرداخت بشود . این یکی از تفاوت های مهریه عندالمطالبه و مهریه عندالاستطاعه است . چرا که در مهریه عندالاستطاعه ، زن در صورتی می تواند مهریه اش را بگیرد که مرد توانایی یا استطاعت پرداخت آن به زن را داشته باشد . بعلاوه اینکه در مهریه عندالاستطاعه زن موظف است که برای دریافت مهریه ، دارا بودن مرد را ثابت کند و اموالی از او به دادگاه معرفی نماید . اما در مهریه عندالمطالبه این مرد است که برای عدم پرداخت مهریه باید ندار بودن خود را ثابت کند یا تقاضای اعسار کند.
بنابراین باید توجه داشته باشید درصورتی که مهریه به صورت عندالاستطاعه باشد و شوهر هیچ مال و اموالی نداشته باشد، مهریه زن قابل وصول نخواهد بود و دادگاه هم به هیچ وجه اقدام به زندانی کردن شوهر نمیکند؛ به طور کلی در مهریه عندالاستطاعه چیزی به عنوان زندانی کردن شوهر و درخواست شوهر به دادگاه برای تقسیط مهریه وجود ندارد و تنها از طریق شناسایی و معرفی مال و اموال شوهر به دادگاه میتوان مهریه را وصول کرد.
در عقود معوض یعنی عقودی که هر کدام از طرفین تعهدی را در برابر دیگری به عهده گرفته اند ، هر کدام از طرفین بعد از عقد ، حق دارد مالی را که تعهد به تسلیم آن در برابر دیگری دارد ، تا زمانیکه طرف مقابل تعهدش را ایفا نکرده است ، به وی ندهد.بعنوان مثال ، به موجب عقد بیع یا خرید و فروش ، فروشنده حق دارد تا زمانیکه خریدار هزینه آن را نپرداخته است از تسلیم کالا به او خودداری نماید . به چنین حقی در اصطلاح حقوقی " حق حبس " گفته می شود.
مستندات قانونی حق حبس زن:
ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی : زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهرداردامتناع کند مشروط براینکه مهراوحال باشدواین امتناع مسقط حق نفقه نخواهدبود.
ماده ۱۰۸۶ قانون مدنی : اگرزن قبل از اخذ مهربه اختیارخودبه ایفاءوظایفی که در مقابل شوهردارد قیام نمود دیگرنمی تواند از حکم ماده قبل استفاده کند معذلک حقی که برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.
استفاده از حق حبس ، علاوه بر عقود معوض ، در عقد نکاح یا ازدواج هم امکانپذیر می باشد. به لحاظ حقوقی ، گفته می شود که چون مهریه به نوعی عوض عقد نکاح است ، لذا زن می تواند قبل از دریافت مهریه ، از ایفای وظایف زناشویی خود خودداری نماید. استفاده از حق حبس در نکاح که مبتنی بر احکام فقهی هم هست. در فقه حق حبس برای زوجه با این عبارت بیان شده است که " للزوجه الامتناع قبل الدخول حتی تقبض مهرها ان کان حالا". یعنی اینکه زن می تواند از رابطه زناشویی امتناع کند تا زمانی که مهریه اش را دریافت نماید. و نکته ی مهمی که در این خصوص حایز اهمیت می باشد این است که مهریه زن باید حال باشد و در خصوص مهریه موجل امکان استفاده از حق حبس برای زوجه وجود ندارد.
استفاده از حق حبس زوجه موجب از بین رفتن نفقه نخواهد شد به دیگر سخن، زن استفاده کننده از حق حبس علی رغم اینکه تمکین نمی کند اما مستحق دریافت نفقه از شوهر است و اگر شوهر از پرداخت نفقه استنکاف کند از موجبات طلاق زوجه خواهد بود.
اگر مهریه به تعبیر عامیانه قسط بندی شود و اعسار مرد پذیرفته شود سوال پیش می آید تا پرداخت کامل اقساط مهریه که ممکن است سالیان زیادی به طول کشیده شود باز هم زوجه می تواند به حق حبس استناد نماید؟ به عبارت دیگر دیگر پذیرش اعسار زوج از مهریه موجب ساقط شدن حق حبس زوجه است؟
جواب: خیر. رای وحدت رویه شماره 708 مورخ 1387/05/22هیات عمومی دیوان تکلیف را مشخص کرده است و زن را محق در استفاده از حق حبس حتی با تقسیط مهریه و پرداخت کامل آن دانسته است.
چون حق طلاق با مرد است و زن هم خود استناد به حق حبس کرده و از شروع زندگی مشترک امتناع وزیده است، اثبات عسر و حرج او امری بسیار دشوار است و حتی غیر ممکن خواهد بود. مگر اینکه نپرداختن نفقه شوهر یا سوء رفتار و سوء معاشرت او، محکومیت کیفری زوج، ابتلا به امراض صعب العلاج، اعتیاد شدید او را نزد دادگاه ثابت کند.
اگر مرد دادخواست طلاق به طرفیت همسر بدهد در حالیکه زن در دعاوی قبلی استناد به حق حبس کرده باشد مهریه که پا برجاست و ارتباطی به آن ندارد. اما شرط تنصیف دارایی اموال شوهر مشمول زوجه نخواهد شد.
شرط تنصیف دارایی چیست و چه نکاتی دارد:
6.جرم فرار از دین، مشمول دین می گردد و شرط نصف اموال از آن خروج موضوعی دارد. با این وصف اگر مردی متعمدا اموال خود را قبل از دادخواست طلاق منتقل کرده باشد که زوجه از نصف اموال او سهمی نبرد، جرم نیست و از مصادیق جرم فرار از دین نمی باشد.
10.آیا سهم الارث زوج که بعد از عقد نصیب او شده است، شامل نصف اموال می گردد؟ خیر. از متن شرط تنصیف دارایی چنین بر می آید که شامل اموالی می گردد که بر اثر کار و کوششی در ایام زوجیت به دست آمده باشد.
ضمن عقد نکاح زوجه شرط نمود هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتاری نبوده زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او بدست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید.
منبع : پرتال جامع علوم انسانی
جهت کسب اطلاعات بیشتر و دقیقتر راجع به این موضوع
مشاوران حقوقی آنلاین و رایگان
ساوا شبانه روز در کنار شما هستند
پرسش: